پاورپوینت قصر بنی مقاتل


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
2 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت قصر بنی مقاتل دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت قصر بنی مقاتل،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت قصر بنی مقاتل :

منزل پاورپوینت قصر بنی مقاتل

مقالات مرتبط: عناوین مقتل جامع سیدالشهدا.

مقالات مرتبط: منزلگاه‌های امام حسین (مقالات مرتبط).

منزل قَصر بَنی مُقاتِل نزدیک منطقه قُطقُطانه بوده و به دلیل وجود قصری که متعلق به شخصی به نام مقاتل بن حسان بوده، به قَصر بَنی مُقاتِل مشهور شده است. یاقوت حموی نام این منزل را «قصر مقاتل» ضبط کرده است.

[۱] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۳۶۴.

کاروان امام حسین (علیه‌السلام) در این منزل توقف کردند.

فهرست مندرجات

۱ – ملاقات امام با عبیدالله بن حر
۲ – معرفی شخصیت عبیدالله
۳ – پشیمانی و ندامت عبیدالله
۴ – ملاقات دو مرد مشرقی با امام
۵ – رؤیای امام حسین
۶ – پانویس
۷ – منبع

۱ – ملاقات امام با عبیدالله بن حر

وقتی که امام حسین (علیه‌السلام) در منزل قَصر بَنی مُقاتِل فرود آمد، خیمه افراشته‌ای را دید. پرسید: این چادر (خیمه) متعلق به چه کسی است؟ گفتند: متعلق به عُبَیدِاللَّهِ بنِ حُرِّ جُعفِی است.
او از اشراف و دلیران شهر کوفه بود. امام (علیه‌السّلام) فرستاده خود (حَجّاجِ بنِ مَسروق) را به نزد وی فرستاد. او (حجاج) به چادر عبیدالله رفت و گفت: حسین بن علی خواسته تا نزد او بروی.
عُبَیدِاللَّهِ بنِ حُر گفت: به خدا سوگند من از شهر کوفه بیرون نیامدم، مگر اینکه دیدم اکثر مردم این شهر، خود را برای جنگ با او و سرکوبی شیعیانش آماده می‌کردند و برای من مسلم است که او در این جنگ، کشته خواهد شد و من توانایی یاری و کمک او را ندارم، لذا اصلا دوست ندارم که او مرا ببیند و من او را.
(حجاج به نزد امام (علیه‌السّلام) بازگشت و پاسخ عبیدالله حر را به اطلاع امام رساند.) در این هنگام امام (علیه‌السّلام) نعلین پوشید و به چادر او رفت و او را به یاری خویش دعوت کرد.
عبیدالله گفت: به خدا سوگند من می‌دانم که هرکس از فرمان تو پیروی کند، به شهادت و خوشبختی ابدی نایل شده است، ولی من احتمال نمی‌دهم که یاری من به حال تو سودی داشته باشد، زیرا در کوفه کسی را ندیدم که مصمم به یاری و پشتیبانی شما باشد و به خدا سوگند می‌دهم که از این امر معافم بداری، زیرا جان من هنوز مرگ را بر خود ارزانی نداشته است (تمایلی به مرگ ندارد)، ولی این اسب خود «ملحقه» را که به خدا سوگند، تا حال به وسیله آن دشمنی را تعقیب نکرده‌ام، جز اینکه به او رسیده‌ام و هیچ دشمنی مرا تعقیب نکرده است، مگر اینکه با داشتن این اسب از چنگال او نجات یافته‌ام (را به حضور شما تقدیم می‌کنم)، پس آن را بگیر که مال توست.
امام فرمود: اکنون که در راه ما از نثار جان امتناع می‌ورزی، ما نیز به اسب تو، نیاز نداریم. (ابن اعثم این جریان را به تفصیل ذکر کرده است)

[۲] ابوحنیفه دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۵۰.

[۳] طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۰۷.

[۴] شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۸۱-۸۲.

[۵] ابن ‌اعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۸۰.

بَلاذُرِی مطلبی را نقل کرده است که حاکی از قبول اسب از ناحیه امام است، ولی این گزارش با شخصیت و روحیه امام سازگار نیست و حق همان است که در متن از دینوری نقل کردیم، زیرا امام به اسب نیاز نداشت: بلکه درصدد جذب و هدایت انسان‌ها بود لذا ابن اعثم نیز می‌نویسد: امام حسین در جواب عُبَیدِاللَّهِ بنِ حُر فرمود: ‌ای پسر حر، من برای اسب یا شمشیرت به اینجا نیامدم، بلکه من آمده‌ام تا تو را به یاری فرا بخوانم.

[۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۴.

۲ – معرفی شخصیت عبیدالله

عُبَیدِاللَّهِ بنِ حُر از دوستداران عثمان بود. وقتی که عثمان کشته شد. او هم از کوفه خارج شد و به شام نزد معاویه رفت و همراه او در جنگ صفین شرکت کرد و بعد از شهادت امیرمؤمنان به کوفه برگشت.
چنان‌که ملاحظه می‌شود، هنگامی که امام حسین (علیه‌السّلام) در منزل قَصر بَنی مُقاتِل او را به یاری خویش فراخواند، نپذیرفت. ولی بعد از شهادت امام به حالت اعتراض به قتل حسین بن علی (علیه‌السّلام) از کوفه و از نزد ابن زیاد خارج شد و به مدائن رفت و تا زمان حکومت مختار آنجا بود، و به کمک یارانش، مالیات و خراج آنجا را می‌گرفت. از این‌رو مختار، زن او را زندانی کرد و تهدید نمود که یاران او را در کوفه خواهد کشت، تا او را وادار کند دست از یاغی‌گری بردارد. ولی او شبانه به همراه تعدادی از یارانش به کوفه آمد و زنش را از زندان آزاد کرد و نزد مُصعَبِ بنِ زُبَیر رفت و همراه مصعب بود، تا اینکه میان او و مصعب به هم خورد و زندانی شد. ولی خیلی زود با وساطت افرادی از اقوامش آزاد شد و بعد از آن به عبدالملک بن مروان پیوست و عبدالملک او را به همراه عده‌ای، در پیشاپیش سپاهش به سوی کوفه فرستاد. وی سرانجام در سال ۶۸ق همانجا به دست نیروهای مصعب کشته شد.

[۷] طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۵۸۶.

[۸] ابوحنیفه دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۹۷.

درباره عُبَیدِاللَّهِ بنِ حُر، این جریان نیز در برخی منابع تاریخی نقل شده است: چون عبیدالله در عصر حاکمیت امیرالمومنین (علیه‌السّلام) مدتی در شام اقامت کرد، همسرش به سبب متارکه عبیدالله و دوری از او با عکرمه بن حبیص ازدواج کرد.
چون عبیدالله از این امر آگاه شد، خدمت امام علی (علیه‌السّلام) رسید و موضوع با حضرت در میان گذاشت. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به او فرمود: چرا از دشمنا

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.