پاورپوینت جلوه ی معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خمسه ی نظامی گنجوی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
2 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت جلوه ی معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خمسه ی نظامی گنجوی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت جلوه ی معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خمسه ی نظامی گنجوی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت جلوه ی معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خمسه ی نظامی گنجوی :

۱-مقدمه:

یکی از شاهکارهای نظامی گنجوی، اشعار زیبا، دلنشین و هنرمندانه ای است که در ستایش رحمه للعالمین، خاتم النبیین، پیامبر اکرم، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، و معجز شگفت انگیزش، معراج، سروده شده است. واقع معراج پیامبر از همان نخستین لحظاتی که از زبان گهربار رسول خدا، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، مطرح شد مورد شک و تردید و انکار افراد سست ایمان و بی ایمان قرار گرفت. امّا گویندگان زبان فارسی از سپیده دم تولد شعر فارسی و شروع رشد و بالندگی آن به ویژه از سد پنجم به بعد ضمن بیان اعقتاد راسخ خود نسبت به این واقعه و معجز الهی، به زیبایی، آن را به تصویر کشیدند و در آین شعر خویش منعکس کردند. اکثر این شاعران اینگونه اشعار را پس از حمد و ستایش ذات باری تعالی در پیش درآمد آثار منظوم خویش قرار دادند که نظامی از جمل آنها است.

بررسی پنج گنجچ حکیم نظامی و دیوان اشعارش نشان می دهد که این گویند توانا نه تنها این واقعه و معجز الهی را پذیرفته و به آن ایمان داشته بلکه اتفاقات مهم آن سفر ملکوتی و آسمانی را از آغاز تا انجام با قلمی سحرآفرین و بیانی هنرورزانه به سلک نظم کشیده و تقدیم خوانندگان و دوستداران سحر حلال خویش کرده است. در شعر نظامی برخی از مسائل قطعی و غیر قابل شبه مربوط به معراج-جز مسأل رویت خداوند-که اغلب راویان نیز به آنها اشاره کرده اند بیان شده است که بررسی و تحیلل این گونه اشعار خط سیر عقیدتی و فکری این گویند توانا را نسبت به این رویداد مهم نشان می دهد. از آنجا که تاکنون پژوهشی موضوعی در مورد معراج نامه های نظامی صورت نگرفته است، بنابراین در این مقاله سعی می شود تا تصویری اجمالی از معراج رسول خدا، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، در سروده های حکیم نظامی به صورت موضوعی ارائه شود و مسائل مهم مطرح شده توسط این سحرآفرین میدان شعر فارسی در این زمینه به رشت تحریر در آید. بدیهی است که بحث دربار معراج نامه های نظامی از دیدگاه ساختاری، زبانی و ادبی وقتی دیگر و نوشتاری دیگر را می طلبد.

۲-بحث لغوی و اصطلاحی معراج:

اهل لغت، معراج را به معنی نردبان، آلت عروج و آنچه بتوان با آن بالا رفت آورده اند و عروج را به معنی به آسمان رفتن و به بالا رفتن. در مورد واژ معراج نظراتی ابراز شده است از جمله این که: «معراج بر وزن مفعال آلت صعود و عروج است. برخی آن را اسم زمان به حساب آورده اند؛ مانند معاد که روز وعده و قیامت است و بعضی دیگر آن را مصدر میمی دانسته اند، به معنی عروج و صعود کردن»(عمادزاده، ۱۳۶۴: ۸۸)به عقید مسلمانان، معراج عبارت است از سیر شبانه و سفر آسمانی و ملکوتی پیامبر اکرم، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، که در سه مرحله صورت گرفته است.

۱-حرکت شبانه از مکه تا بیت المقدس و مسجد الاقصی به وسیل مرکبی به نام براق و با همراهی جبرئیل امین.

۲-عروج از مسجد الاقصی تا مکان سدرد المنتهی در آسمان هفتم با وسیله ای به نام معراج تا آسمان دنیا و از آنجا به وسیل براق یا بال جبرئیل. (روایات در این مورد متفاوت است)

۳-حرکت از سدره المنتهی به سوی عالم غیب و ملکوت اعلی و مشاهد اسرار آفرینش و هستی و عجایب بی شمار و رسیدن به مقام قاب قوسین توسط مرکب یا وسیله ای به نام رفرف و بدون همراهی جبرئیل و در نهایت رسیدن به وصال حق و بالاترین مراتب قرب الهی و مشاهد محبوب ازلی به چشم دل و شنیدن آنچه باید می شنید و دیدن آنچه می بایست می دید.

۳-آیات و روایات مربوط به معراج:

ماجرای معراج پیامبر در آیاتی از قرآن کریم و بعضی روایات از ائم اطهار مطرح شده است که همه دلیل بر اثبات و تأیید این سفر آسمانی آخرین فرستاد الهی و رفع هرگونه شک و شبهه نسبت به این رویداد است. خداوند در اولین آی سور اسراء می فرماید:

«سبحان الذی أسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الّذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انّه هو السمیع البصیر»:

پاک و منزه است خدایی که در شبی بنده اش را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که گرداگردش را پربرکت ساخت برد تا آیات خود را به او نشان دهد؛ بدرستی او شنوا و بیناست.

همچنین بنا به گفت اغلب مفسران قرآن کریم، هجده آی اغاز سوره نجم به ویژه آیات سیزدهم تا هجدهم مربوط به معراج پیامبر است. علاوه بر آیات قرآن، احادیث و روایاتی نیز از زبان معصومین دربار معراج نقل شده است. به غیر از آیات و روایات در بعضی از ادعیه و زیارت نامه ها نیز به معراج پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، اشاره شده است که برای جلوگیری از اطال کلام از ذکر آن موارد خودداری می شود.[۱] تمامی این آیات، روایات، ادعیه و زیارت نامه ها به همراه دلایل عقلی دیگر، که اغلب در کتب تفسیر ذکر شده اند، واقع معراج را به عنوان یک اصل مسلم اسلامی و معجز شگفت انگیز پیامبر اکرم اثبات می کنند.

۴-راویان واقع معراج:

در کتاب سیرت رسول اللّه (اسحق بن همدانی، ۱۳۶۱: ۳۹۰-۴۱۰)و خلاصه السیره (محمد بن عبد اللّه عمر، ۱۳۶۸: ۹۱-۹۸)پنج نفر به عنوان راویان معراج به همراه روایتشان معرفی شده اند که عبارتند از: عبد اللّه بن مسعود، حسن بن ابو الحسن بصری، عایشه، ام هانی و ابو سعید خدری. در کتاب دلایل النّبوه از افرادی از قبیل: شداد بن اوس، ابو هریره، جابر بن عبد اللّه انصاری، ابن شهاب از قول ابن مسیب، عایشه، انس بن مالک، ابن عباس، قتاده از انس بن مالک، زر بن جبیش از قول حذیفه و دیگران به عنوان راویان معراج نام برده شده است(بیهقی، ۱۳۶۱، ج ۲: ۸۲-۱۱۰). در تفاسیر معروف نیز راویان واقعه معراج را معرفی کرده اند؛ از جمله مؤلف تفسیر روض الجنان که روایت معراج را از قول انس بن مالک، ابو هریره، عبد اللّه عباس، عایشه، امّ هانی و مالک بن صعصعه به اختلاف الفاظ و اتفاق معانی ذکر می کند(خزاعی نیشابوری، ۱۳۶۷، ج ۱۲: ۱۲۹-۱۵۸). در تفسیر معروف کشف الاسرار نیز واقع معراج از قول انس بن مالک، ابو سعید خدری، شدّاد بن اوس، ابو هریره، ابن عباس و عایشه نقل شده است (میبدی، ۱۳۷۶، ج ۵: ۴۸۴-۵۰۰). خلاص سخن آن که حدود ۲۳ تا ۳۰ نفر از صحابه پیامبر اکرم و دیگران روایت معراج را نقل کرده اند که خوانند این روایات پس از مطالعه به این نتیجه می رسد که در اصل موضوع معراج اختلاف در باین وجود ندارد بلکه در مسائل جزئی معراج اختلافاتی در گفتار این راویان دیده می شود.[۲]

به این نکته نیز باید توجه داشت که پیامبر اکرم، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، معراج های متعدد داشته اند که با توجه به روایات اصیل و قابل اعتماد نقل شده از ائم اطهار دوبار به صورت جسمانی بوده است و در حالت بیداری و مواردی دیگر به صورت روحانی. بنابراین بخشی از اختلافات موجود در روایات مربوط به معراج می تواند ناشی از همین مسأله باشد؛ به این معنی که بعضی از روایات مربوط به یک معراج جسمانی است و تعدادی مربوط به آن دیگری و امکان دارد بخشی دیگر نیز مربوط به معراج های روحانی پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، باشد.

۵-روایت موردنظر نظامی در معراج نامه ها:

به نظر می رسد حکیم نظامی اغلب روایات مربوط به معراج را از پیش چشم گذرانده است، اما مطالعه و دقت در مطالبی که در معراج نامه های خود بیان کرده ثابت می کند که این سخنور توانا بیشتر به روایت امّ هانی دختر ابو طالب و روایت ابو سعید خدری، که کامل ترین روایت در مورد معراج است و مأخذ و مصدر بسیاری از معراج نامه های فارسی و عربی است نظر داشته است. وی بخشی از مسائل مطرح شده در معراج نامه های خود را از این دو روایت و بخشی را از دیگر روایات اقتباس کرده است.

۶-جلو معراج در شعر نظامی

۱-۶-آغاز معراج از خان امّ هانی:

در مورد این که مبدا معراج کجا بوده اختلاف است. اهل تفسیر و راویان معراج، مبدا معراج را مکه، مسجد الحرام، خان امّ هانی خواهر حضرت علی، علیه السّلام، سرزمین ابطح،[۳] شعب ابی طالب و خان خدیجه بنت خویلد دانسته اند. اما آنچه معروف تر و صحیح تر است و مورد اتفاق نظر اغلب مفسران و راویان معراج، این است که عروج پیامبر اکرم، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، از خان امّ هانی صورت گرفته است. به نظر نظامی، آغاز و مبدا معراج رسول خدا، منزل امّ هانی خواهر حضرت علی، علیه السّلام، بوده است:

شبی رخ تافته زین دیر فانی

به خلوت در سرای امّ هانی

رسیده جبرئیل از بیت معمور

براقی برق سیر آورده از نور

(خسرو و شرین: ۱۹/۳۷۰-۲۰)[۴]

۲-۶-براق مرکب پیامبر در شب معراج:

در کتب تفسیر و کتاب هایی که دربار معراج پیامبر نوشته شده است در توصیف براق، مرکب شگفت انگیز و سریع السیر پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، در شب معراج، مطالبی آورده شده است از جمله در تفسیر عیاشی از قول عبد اللّه بن عطا حدیثی نقل شده است که امام جعفر صادق فرمود: همانا جبرئیل با براق نزد پیامبر آمد و آن براق کوچک تر از اسب و بزرگ تر از الاغ بود. درحالی که گوش هایش را تکان می داد، چشمانش را به سم ها دوخته و هره گامش به اندازه یک چشم انداز بود(عیاشی، ۱۴۲۱ قمری، ج ۳: ۳۱). در تفسیر کشف الاسرار نیز از قول پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، آمده است: «براق را دیدم میان صفا و مروه ایستاده، دابّه ای از درازگوش مه و از استر کم، رویش چون روی مردم، گوش چون گوش فیل، عرف چون عرف اسب، پای چون پای اشتر، ذنب چون ذنب گاو، چشم چون ستار زهره، پشت وی از یاقوت سرخ، شکم وی از زمرّد سبز، سین وی از مروارید سپید، دو پر داشت به انواع جواهر مکلّل، بر پشت وی رحلی از زر و حریر بهشت. جبرئیل گفت: یا محمد، ارکبه. برنشین» (میبدی، ۱۳۷۶، ج ۵: ۴۸۴-۴۸۵)و مؤلف تفسیر روض الجنان نیز توصیفی با اندکی اختلاف ذکر کرده و همچنین نوشته است: «و او را(براق)دو پر بود چون پر طاووس، رفتنش چون برق بود و یک گام او چشم زخم بود»(خزاعی نیشابوری، ۱۳۶۷، ج ۱۲: ۱۳۰). در کتب دیگر هم مطالبی از همین قبیل و یا با اندکی تفاوت در مورد براق آمده است.

از میان توصیفات گوناگون که در مورد براق ذکر شده است، سخن سرای گنجه بیشتر به سرعت سیر و حرکت، زیبایی و آراستگی، قدرت بیش از حد و ویژگی های ظاهری این مرکب توجه داشته است و گاه با ساختن ترکیبات جدید و ارائه استعارات، تشبیهات و کنایات دلپسند و توصیفات شاعران هنرمندانه، تصویری بسیار دیدنی و توأم با خلاقیت و نوآوری ارائه می دهد که به ذکر بعضی موارد اکتفا می شود.

۱-۲-۶-سرعت خارق العاد براق:

در شب تاریک بدان اتفاق

برق شده پوی پای براق

(مخزن الاسرار: ۴/۱۰)

رسیده جبرئیل از بیت معمور

براقی برق سیر آورده از نور

(خسرو و شیرین: ۲۰/۳۷۰)

براقی شتابنده زیرش چو برق

ستامش چو خورشید در نور غرق

از آن خوش عنان تر که آید گمان

وز آن تیز روتر که تیر از کمان

شتابنده تر وهم علوی خرام

ازو باز پس مانده هفتاد گام

چنان شد که از تیزی گام او

سبق برد بر جنبش آرام او

(شرفنامه: ۷/۲۱۸، ۱۱، ۱۲، ۱۵)

چون درآورد در عقابی پای

کیک علوی خرام جست ز جای

هرچه را دید زیر گام کشید

شب لگد خورد و مه لگام کشید

و هم دیدی که چونگذارد گام؟

برق چون تیغ برکشد ز نیام؟

سرعت عقل در جهانگردی

جنبش روح در جوانمردی

بود با راهواریش همه لنگ

با چنین پی فراخی اش همه تنگ

(هفت پیکر: ۱/۸، ۴-۷)

۲-۲-۶-زیبایی و آراستگی ظاهری براق:

نگارین پیکری چون صورت باغ

سرش بکر از لگام و رانش از داغ

نه ابر از ابر نیسان دُرفشان تر

نه باد از باد بستان خوش عنان تر

چو دریایی ز گوهر کرده زینش

نگشته و هم کس زورق نشینش

(خسرو و شیرین: ۲۱/۳۷۰-۲۳)

در جای دیگر براق را در زیبایی به کبوتر و در خرامیدن و سرعت به کبک و باز مانند می کند که چون فاخته گریزان و خوش رفتار است درحالی که فرّ و شکوه همای را با خود دارد.

کبک وش آن باز کبوتر نمای

فاخته رو گشت به فرّ همای

(مخزن الاسرار: ۵/۱۰)

ستام براق را چون خورشید غرق نور و خودش را چون سهیل می بیند و توصیف می کند:

براقی شتابنده زیرش چو برق

ستامش چو خورشید در نور غرق

سهیلی بر اوج عرب تافته

ادیم یمن رنگ ازو یافته

(شرفنامه: ۷/۲۱۸-۸)

۳-۲-۶-قدرت بیش از حد و دیگر ویژگی های براق:

قوی پشت و گران نعل و سبک خیز

به دیدن تیزبین و در شدن تیز

(خسرو و شیرین: ۲۴/۳۷۰)

بریشم دمی بلکه لؤلؤ سمی

رونده چو لؤلؤ بر ابریشمی

نه آهو ولی نامش از مشک پر

چو دندان آهو براموده دُر

به عالم گشایی فرشته وشی

نه عالم گشایی که عالم کشی

به شبرنگی از شبچرا گشته مست

چو ماه آمده شب چراغی به دست

پیمبر بدان ختلی رهنورد

برآورد از این آب گردنده گرد

(شرفنامه: ۹/۲۱۸، ۱۰، ۱۳، ۱۴، ۱۷)

۴-۲-۶-ارائ ترکیبات جدید و تصاویر زیبا:

از ویژگی های مهم شعر نظامی قدرت ترکیب سازی، تصویرگری و مضمون آفرینی است که اغلب با نوآوری و ابتکار همراه است. او در توصیف براق نیز ترکیبات جدید و تصاویر دلپسند با استفاده از ابزارهای بیانی، به همراه تخیلات شاعرانه، ارائه می دهد که اغلب این ترکیبات و تصاویر توأم با خلاقیت در اثار قبل از او سابقه ای ندارد. برخی از این ترکیبات عبارتند از: نسفته تخت، رخش بلند آخر، کبک علوی خرام، رقص پای براق، باز کبوتر نمای، براق برق سیر، خنگ شباهنگ.

بر سفت چنان نسفته تختی

طیاره شدی چو نیک بختی

(لیلی و مجنون: ۲/۳۹۴)

رخش بلند آخرش افکند پست

غاشیه را بر کتف هرچه هست

(مخزن الاسرار: ۱۳/۹)

چون درآورد در عقابی پای

کبک علوی خرام جست ز جای

(هفت پیکر: ۹۱/۸

کبک وش آن باز کبوترنمای

فاخته رو گشت به فرّ همای

(مخزن الاسرار: ۵/۱۰)

رسیده جبرئیل از بیت معمور

براق برق سیر آورده از نور

(خسرو و شیرین: ۲۰/۳۷۰)

چون محمّد به رقص پای براق

در نبشت این صحیفه را اوراق

(هفت پیکر: ۱۰/۸)

داده فراخی نفس تنگ را

نعل زده خنگ شباهنگ را

(مخزن الاسرار: ۲۳ /۸)

۳-۶-حرکت از مکه به سوی مسجد الاقصی:

بنا به نص صریح قرآن در آی اول از سور اسراء پیامبر اکرم در شب از مکه به سوی مسجد الاقصی سیر داده شد. این مرحله از سفر آسمانی پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، به صورت طی الارض بوده و جبرئیل و براق، پیامبر را همراهی کرده اند. در این مرحله از سفر، پیامبر خدا با تعدادی از فرشتگان و انبیای گذشته دیدار و ملاقات می کند. در مسجد الاقصی بجرئیل تمامی پیامبر ان الهی را به همراه فرشتگان جمع می کند. صف هایی ترتیب می دهد و سپس دست پیامبر را گرفته پیشاپیش آنان می برد. همه به پیامبر اقتدا می کنند و د و رکعت نماز بجای می آورند(خزاعی نیشابوری، ۱۳۶۷، ج ۱۲: ۱۳۶-۱۳۷). این مرحله از سفر پیامبر در شعر نظامی این گونه جلوه کرده است:

محمد که سلطان این مهد بود

ز چندین خلیفه ولیعهد بود

سرنافه در بیت اقصی گشاد

ز ناف زمین سر به اقصی نهاد

(شرفنامه: ۱/۲۱۸ -۲)

پیامبر در مسیر حرکت به سوی مسجد الاقصی از فراز شهر مدینه نیز عبور کرده است. نظامی در بیتی می گوید:

چو مرغی از مدینه بر پریده

به اقصی الغایت اقصی رسیده

(خسرو و شرین: ۲/۳۷۱)

نموده انبیا را قبل خویش

به تفضیل امانت رفته در پیش

چو کرده پیشوایی انبیا را

گرفته پیش راه کبریا را

(همان: ۲/۳۷۱-۳)

۴-۶-از مسجد الاقصی تا سدره المنتهی:

مرحلی دوم سفر آسمانی پیامبر از مسجد الاقصی تا مکان سدرد المنتهی در آسمان هفتم با وسیله ای به نام معراج تا آسمان دنیا صورت گرفته است و از آنجا به وسیل بال جبرئیل یا براق(روایات در این مورد اختلاف دارند)تا حدّ سدره المنتهی. در تفسیر کشف الاسرار آمده است: «پس بجرئیل دست من بگرفت و می برد تا به صخره ای. جبرئیل آواز داد. میکائیل را خواند. میکائیل آواز داد. جمعی فرشتگان را خواند به نام های ایشان تا معراج از فردوس به آسمان دنیا آوردند و از آسمان دنیا به بیت المقدس فروگذاشتند و معراج شبیه نردبانی بود یکسر به صخره داشت و یک سر به آسمان دنیا، یک جانب وی از یاقوت سرخ و دیگر جانب از زبرجد سبز و درجه های آن یکی از زر، یکی از سیم، یکی از یاقوت، یکی از زمرّد، یکی از مروارید»(میبدی، ۱۳۶۷، ج ۵: ۴۸۷). در همین کتاب در جای دیگر آمده است: «رسول خدا، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، گفت: و از آسمان دنیا جبرئیل مرا به پر خیوش گرفت و به آسمان دوم برد و سپس به آسمان سوم و در نهایت تا آسمان هفتم پیش می روند. (همان، نقل به اختصار: ۴۹۰-۴۹۱)مشابه این گونه روایات از قول دیگران از جمله انس بن مالک نقل شده است با این تفاوت که مرکب رسول الله را تا آسمان هفتم همان براق دانسته است (بیهقی، ۱۳۶۱: ۹۱-۹۳).

حکیم نظامی در شعر خود مرحله دوم سفر پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، را از مسجد الاقصی تا سدره المنتهی و استقبال فرشتگان، تهنیت و شادباش آنان و دیدار پیامبران الهی را در طی این مسیر به زیبایی به تصویر کشیده است. فرشتگان عالم ملکوت چشم انتظار قدوم مبارک پیامبرند و برای دیدارش بی قرار و شیدا. از زبان جبرئی لخطاب به رسول اکرم، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، قبل از صعود می گوید:

بگذران از سماک چرخ سمند

قدسیان را در آر سر به کند

عطر سایان شب به کار توند

سبزپوشان در انتظار تواند

نازنینان مصر این پرگار

بر تو عاشق شدند یوسف وار

خیز تا در تو یک نظاره کنند

هم کف و هم ترنج پاره کنند

(هفت پیکر: ۵/۷-۸)

در جای دیگر می گوید:

سواد فلک گشته گلشن بدو

شده روشنان چشم روشن بدو

(شرفنامه: ۲۰/۲۱۸)

در این سیر آسمانی پیامبران الهی نیز آرزومند دیدار اویند و بی قرار و مشتاق و در خدمت:

بپرداخت نزلی به هر منزلی

چنان کو فروماند و تنها دلی

شده جان پیغمبران خاک او

زده دست هریک به فتراک او

کمر بر کمر کوه بر کوه راند

گربوه گریوه جنبیت براند

به هارونیش خضر و موسی دوان

مسیحا چه گویم؟ز موکب روان

(شرفنامه: ۳/۲۱۹-۶)

تمام منازل فلکی را با شهپر جبرئیل(یا براق)پس پشت می گذارد. در طول این مسیر ستارگان و سیارات و صور فلکی نز از حضور پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله و سلئ م، بهره ها می برند. اطلاعات نجومی و مهارت شاعر دست به دست هم می دهند تا تصاویری زیبا خلق شود:

می برید از منازل فلکی

شاهراهی به شهپر ملَکی

ماه را در خط حمایل خویش

داد سر سبزی از حمایل خویش

بر عطارد ز نقره کاری دست

رنگی از کور رصاصی بست

زهره را از فروغ مهتابی

برقعی برکشید سیمابی

گرد راهش به ترکتاز سپهر

تاج زرّین نهاد بر سر مهر

سبز پوشید چون خلیف شام

سرخ پوشی گذاشت بر بهرام

مشتری را ز فر قسر تا پای

دردسر دید و گشت صندل سای

تاج کیوان چو بوسه زد قدمش

در سواد عیبر شد عملش

(هفت پیکر: ۱۲/۸-۱۹ )

نظامی از این گونه توصیفات و قدرت نمایی های شاعرانه بسیار دارد که از ذکر موارد دیگر خودداری می شود.

۵-۶-رسیدن به سدرد المنتهی و ناتوانی جبرئیل از همراهی پیامبر:

در توصیف درخت سدره المنتهی آورده اند: «مصطفی گفت: از آسمان هفتم برگذشتم تا به سدره المنتهی رسیدم. درختی عظیم دیدم. نبقها مثل قلال هجر احلی من السعل و الین من الزّبد و ورقها مثل آذان الفیله.[۵] آنگه جبرئی لمرا گفت: ای محمّد، تو فرا پیش باش. من گفتم: لابل که تو در پیش باش، جبرئیل گفت: تو نزد خدای عزّ و جل از من گرامی تری، به تقدّم تو سزاوازتری. آنگه من فرا پیش بودم و جبرئیل بر اثر من می آمد. به اوّل پرده رسیدم از پرده های درگاه عزّت. جبرئی لپرده بجنبانید، گفت: منم جبرئیل و محمد با من. از درون پرده فرشته ای آواز داد که: اللّه اکبر. آنگه دست خویش از زیر پرده بیرون کرد و مرا در درون پرده گرفت و جبرئیل، بر در بماند. گفتم: ای جبرئیل، چرا ماندی؟گفت: یا محمّد و ما مّنا الا له مقام معلوم. این مقام معلوم من است و منتهی علوم خلایق است. دانش خلایق تا اینجا بیش نرسد چون اینجا رسد برنگذرد»(میبدی، ۱۳۶۷، ج ۵: ۴۹۲).

از دیگر موضوعات راجع به معراج پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، که در شعر نظامی انعکاس یافته است، مسأله ناتوانی جبرئیل، علیه السّلام، از همراهی با پیامبر از محل سدره المنتهی به بعد است. نه تنها جبرئیل بلکه فرشتگان دیگر چون میکائیل و اسرافیل و همچنین براق و رفرف نیز باز می مانند و رسول خدا، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، بقی راه را به تنهایی پشت سر می گذارد. در حدیث معراج آمده است: فلّما بلغ سدره المنتهی الی الحجب فقال جبرئیل تقّدم یا رسول اللّه لیس لی ان اجوز هذا المکان و لو دنوت انمله لاحترقت[۶] (فروزانفر، ۱۳۶۶: ۱۴۳). انعکاس این موضوع در شعر نظامی تصاویر زیبایی را خلق کرده است:

مرغ پر انداخته یعنی ملک

خرقه در انداخته یعنی فلک

(مخزن الاسرار: ۸/۹)

هم سفرانش سپرانداختند

بال شکستند و پر انداختند

پرده نشینان که رهش داشتند

هودجِ او یک تنه بگذاشتند

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.